هریه دقیقه سرشو از روی پازل درحال ساخت بر میداره و لپشو بی هوا می چسبونه به لبام که فکرشو بکنید در حال مطالعه هردقیقه یه شوک بهم وارد میشه و من مشغول هضم مباحث تو مغز نرو یه بوس هول هولکی می کنم
یه چند دقیقه ای کارش تکرار نمیشه و من که انگار شرطی شدم منتظرم که شوک رو وارد کنه. یکم بعد خودش با ناز میگه: خوب چرا یکم نازو نوازشم نمیکنی ؟ این همه بوست کردم؟؟؟؟؟؟!!!!!
می پرسم: خوب چطور دیگه نازت کنم؟
میگه: مامانا خودشون بلدن دیگه چیکار کنن!!!!