بپرهیزید از صولت جوانمرد چون گرسنه شود و از ناکس چون سیر گردد . [نهج البلاغه]
انتظار اهورایی
نای نی ........
یکشنبه 86 بهمن 28 , ساعت 10:49 صبح  

با  نای نی ات مرا به هوش آر

با یک نظرت مرا به جوش آر

با مهر تو من وضو گرفتم

با عشق، دلم را به خروش آر

 

 

دیشب آمدم ای ماه تا تو را بینم

به سوی تو مست آمدم تا دلت چینم

ندا آمد کای شمس مرو به دیدن ماه

اگر روی تمام کون و مکان به هم ریزم

 

 

 

 

بخدا مست تماشای توام

بخدا محو رخ ماه توام

جسم خاکیست اگر از تو جدا

بخدا سوخته داغ توام


نوشته شده توسط باران | نظرات دیگران [ نظر] 
دوستت دارم..................
شنبه 86 بهمن 20 , ساعت 1:59 عصر  

کیست که بداند وسعت دریا را

معنی سکوت  عمق  اقیانوس

کیست که بشنود زمزمه چشمه سار

راه را بیابد فقط به یک فانوس

شکستن برگهای پاییز را کسی نمی بیند

رقص نور را در پر طاووس

در وجود کسی نمی گنجد

یک حضور بارانی

داغ سوزان و ویرانگر افسوس

با تو اندیشه ها سبزند پر از احساس

بی ریایی سکوت هم ملموس

 

 

سنگ را قسمت آیینه ها نکن

آه را با دل بی ریا آشنا مکن

این دل ایینه ای را نشکن

بغض را با گلوی خود آشنا مکن

پای درد را از خانه ات ببر

زخم را با دل خود آشنا مکن

وسعت تو مال اینجا نیست

هیچ خود را با فنا آشنا مکن

-====================================================

 

با عشق تو من شهره آفاق شدم

دل دربدر و من یه نفس آه شدم

این نفس دگر خویشتن خویشش نیست

با تو چکنم که با تو من آب شدم

 

 

همراه منی و من دگر تنها نیست

این من نه من و بلکه دگر با من نیست

هر صبح که خورشید بتابد بر من

نیست شود، هست شود هم من نیست

 

 

 


نوشته شده توسط باران | نظرات دیگران [ نظر] 
بیا...................
شنبه 86 بهمن 13 , ساعت 11:1 صبح  

 

خسته ام خسته  از جفای دوران ، خسته از عالم و آدم

 

خسته ام خسته از نفرین زمین و زمان ، کی میایی ای منجی روح

 

کی میایی ای مسیح دوران

 

 


نوشته شده توسط باران | نظرات دیگران [ نظر] 
بیا..........
شنبه 86 بهمن 13 , ساعت 10:57 صبح  

نوشته شده توسط باران | نظرات دیگران [ نظر] 
بیا..........
شنبه 86 بهمن 13 , ساعت 10:55 صبح  

نوشته شده توسط باران | نظرات دیگران [ نظر] 
باز هم خیال تو........................
سه شنبه 86 بهمن 9 , ساعت 11:26 صبح  

باز هم خیال تو.............................................

 

 

 

 

ای نگاهت نخلی از مخمل و از ابریشم

چند وقتی است هر شب به تو می اندیشم

به تو آری , به تو , یعنی به همان منظر دور
به همان سبز صمیمی به همان باغ بلور
به همان سایه , همان وهم و همان تصویری
که سراغم ز غزل های خودم می گیری
به تبسم , به تکلم , به دل آرای تو
به خموشی , به تماشا , به شکیبایی تو
به سخن های تو با لهجه شیرین سکوت
به نفس های تو در سایه سنگین سکوت
به همان زل زدن از فاصله دور به هم
یعنی آن شیوه فهماندن منظور به هم
شبحی چند شب است آفت جانم شده است
اول نام کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در پی انکار من است
یک نفر مثل خودم عاشق دیدار من است
یک نفر ساده , چنان ساده که از سادگی اش
می شود یک شبه پی برد به دلدادگی اش
آه ای خواب گران , سنگ سبک بار شده
بر سر روح من افتاده و آواره شده
رعشه ای چند شب است آفت جانم شده است
اول اسم کسی ورد زبانم شده است
در من انگار کسی در پی انکار من است
یکنفر مثل خودم تشنه دیدار من است
یکنفر سبز چنان سبز که از سر سبزیش
می شود پل زد از احساس خدا تا دل خویش
آی بی رنگ تر از آیینه یک لحظه بایست
راستی این شبحه هر شب , تصویر تو نیست ؟
اگر این حادثه هر شب تصویر تو نیست
پس چرا رنگ تو وآیینه اینقدر یکی است
حتم دارم که تویی آن شبحه آیینه پوش
عاشقی جرم قشنگیست به انکار مکوش
آری آن سایه که شب آفت جانم شده بود
آن الفبا که همه روز ورد زبانم شده بود
اینک از پشت دل آیینه پیدا شده است
و تماشاگه این خیل تماشا شده است
آری آن یار دبستانی دلخواه تویی

عشق من آن شبحه شاد شبانگاه تویی


نوشته شده توسط باران | نظرات دیگران [ نظر] 
درباره وبلاگ

انتظار اهورایی

باران
اوقات شرعی
فهرست اصلی
بازدید امروز: 28 بازدید
بازدید دیروز: 3 بازدید
بازدید کل: 61530 بازدید

شناسنامه
صفحه نخست
پست الکترونیک
پارسی بلاگ
لینک های روزانه

انتظار [46]
عصر نوشتن [9]
خیال سبز [54]
[آرشیو(3)]
فهرست موضوعی یادداشت ها
رومانتیک[4] . هویت[4] . وحشی[2] . طبیعت[2] . حرف کلیدی ندارم[2] . مرهم[2] . عشق و نفرت . زخم . برزخ . بهشت و جهنم . بیم و امید .
نوشته های پیشین

دی ماه
بهمن ماه
اسفند ماه
خرداد 1387
اردیبهشت 1387
فروردین 1387
مرداد 1387
شهریور 1387
بهمن 1387
آبان 1388
آذر 1388
بهمن 1388
اسفند 1388
فروردین 1389
اردیبهشت 1389
اردیبهشت 89
خرداد 89
تیر 89
مرداد 89
مهر 89
آبان 89
آذر 89
لوگوی وبلاگ من

انتظار اهورایی
لینک دوستان من

گل سرخ
پرسش مهر 8
عشق الهی
زن بودن ممنوع
هر آنچه که شما میخواهید...
بانو بلاگ
سیب سرخ
آسمان عطش
مسایل جنسی

سپیده و فرید

روزنگار خانم شین
گیس طلا
گلمریم
روزا
آیدا
ترگل
نیلوفر
اشتراک در خبرنامه

 
لیست کل یادداشت های این وبلاگ

رهایی
زیرلبی های مادرانه
چشمامو میبندم و تو منو راه ببر...
خدا به همرات
حسودانه
یعنی میشه؟
تنهایی
باز هم تو
فریاد فریاد
ظلم شاخ و دم نداره
آرامش درون و طوفان برون
[عناوین آرشیوشده]