با شاخه های سست خیالم چه می کنی؟
با روزگار رو به زوالم چه می کنی ؟
گیرم که باورم شود تو را خواب دیده ام
با این همه سالم چه می کنی ؟
دو از منی از این د ور تر نشو
با آرزوی عشق محالم چه می کنی ؟
گویند اگر زمانه نسازد تو با زمانه بساز
گر من زسست عهدی زمانه بنالم چه می کنی؟
گیرم که ای زمانه تو هم ساختی ولی
با سرنوشت حک شده بر فالم چه می کنی؟